:در پیشگفتار کتاب تولد دوباره من که توسط نشر ستاره جاوید ،به چاپ رسیده است می خوانیم:خیلی اتفاقی نوشتن این کتاب به ذهنم رسیددر پایان روز
۱۷ ام از اولین ماه زمستان سال1396 مریض و بیحال در حال استراحت بودم که متوجه شدم بهترین موقعیت برای شروع یک حال خوب میتواند درست در
همین لحظه باشد!
بلند شدم قلم و دفتر بلا استفادهای را از کمد برداشتم و برایتان شروع به نوشتن کردم.من نه یک فرد خارقالعاده هستم نه یک انسان خیلی مهم اما در این
دنیا چیزهایی پیدا کردم. که مرا از یک انسان افسرده و بیهدف به یک جنگجویی تبدیل کرد. که هیچوقت برای رسیدن به خواستههایش تسلیم نمیشود
اسم دوم من که با آن به زندگی دوباره برگشتم رها استتولد دوباره من یعنی تولد (رها یعنی آزاد و نجات یافته)پس من رهای نجات یافته امروز میخواهم
برای شما به خصوص دخترهایی که همچون من، فکر میکنند به واسطهی دختر بودن هیچوقت نمیتوانند واقعا به چیزی که میخواهند برسند بگویم . سخت
در اشتباهند، میدانید شاید زندگی برای ما کمی سختتر باشد اما میخواهم بگویم به واسطهی همین سختیها ما موجودات قویتری هستیم!
کتاب تولد دوباره من را تقدیم میکنم به تمام همسن و سالانِ سرزمینم که
میتوانند بدرخشند اگر بتوانند مسیر درست را بیابند. مطالبی که در این کتاب برای شما دوستان نوشتهام ممکن است بارها برایتان تکرار شود این به دلیل آن
است که :بدانید اهمیت بالای کلمات و احساسات به وجود آمده کمک میکند تا بهتر و بیشتر مطالب را بیاموزید.
و نکاتی را که میخواهید در زندگی خود به کار ببرید.به امید این که تلنگری باشم برای ذهن خلاق تمامی شما عزیزان. آدمهای موفق هیچ کدام نیروی
خارقالعادهای نداشتند و هیچکدام معجزهای برایشان اتفاق نیفتاد اما چیزی که در همه آنها مشترک بود ایمان و باورهای آنها بود که، آنها را به هرآنچه که
خواستند رسانید.
اول از همه دانستن این موضوع مهم است
که این را بفهمید که همهی ما گاهی شکست میخوریم و کم میآوریم . اما من در اینجا میخواهم به شما بگویم که چگونه بعد از هر شکست دوباره بلند
شویم و شاید بازهم شکست بخوریم! . اما هیچوقت از حرکت کردن رو به جلو باز نایستیم تا به جایگاهی که لیاقتش را داریم برسیم.
امروز که مینویسم
در جایگاه بزرگ اجتماعیای نیستم یک انسان معمولی هستم که خودش را شناخته،.مسیرش را پیدا کرده، نقشههایش را کشیده و یک نفس در حال دنبال
کردن آرزوهای خودش است. اما به نظر من خیلی از انسانها این مسیر را حتی سالیان سال هم نمیتوانند طی کنند و به نقطهای که من امروز ایستادم
برسند.