فروشگاه اینترنتی کتاب/انتشارات ستاره جاوید| وارد شوید
۰ از ۵
(از ۰ نظر)
ناموجود

تهران از طهران

وزن ۲۵۰گرم
سرشناسه : قائم مقامی، شهره، ‏‫۱۳۲۸-
‏عنوان و نام پدیدآور : تهران از طهران:مجموعه داستان/ شهره قائم مقامی
‏مشخصات نشر : تهران: ستاره جاوید، ۱۳۹۶٫
‏مشخصات ظاهری : ۱۲۸ ص.؛ ۵/۱۴ × ۵/۲۱ س م.
‏شابک : ۹۷۸-۶۰۰-۹۷۵۷۹-۶-۱
‏وضعیت فهرست‌نویسی : فیپا
‏موضوع : داستان‌های کوتاه فارسی — قرن ۱۴
‏رده بندی کنگره : PIR۸۱۷۱ /الف۹۷۳ت۹ ۱۳۹۶
‏رده بندی دیویی : ۸فا۳/۶۲
‏شماره کتابشناسی ملی : ۴۹۷۲۷۳۹
قیمت:
13,500 تومان
این محصول موجود نیست :(

برشی از کتاب تهران از طهران مجموعه داستانهایی از مردمان تهران اثر شهره قائم مقامی نشر ستاره جاوید

سخن غول

چراکسی صدایم رانمی شنود؟چرابه گله ها،خواسته ها،دردهاوناله هایم توجهی نمی شود؟همچنین به شادی وسپاس گاه به گاهم؟برخی به من می

گویند”غول”آخرکدام غولی درافسانه هااین قدربی آزاربوده ومدام خودش اذیت شده است؟تازه اگرهم غول هستم،که ازاول غول نبوده ام.غولم کرده اند.اگرهم

بوده ام،که ازاول این اندازه نبوده ام.سال هامن یک بچه غول دوست داشتنی بودم که به آرامی دردشت های دامنه کوه البرز زندگی می کردم وچشم به قله

دماوند دوخته بودم. کوچک وبی آزار.

شاهی آمدومرابه پایتختی کشوربرگزید.ازاین انتخاب به خودمی بالیدم،و همچنان شاد وسرزنده شاهد زندگی کسانی بودم که  درآغوشم جای گرفته بودند.آه

که چه روزگارخوشی بود!سرم درحاشیه باغ های پردارودرخت شمیران بود،وپاهایم هنوزآنقدرکوچک وکوتاه بودکه کلی باشهرری فاصله داشت.دررگ هایم آب

خنک و فراوانی جریان داشت وهوای بالای سرم پاک وفرحبخش بود.کم کم باغ های شمیران هم جزیی ازسرم شد وپاهایم به دروازه ری رسید.دوطرفم

بافاصله زیاد،دوسدزیبا وپرآب ساخته شدتا ازآن ها آب بنوشم.یکی سدلتیان درشمال شرقیم، ویکی دیگرسدکرج در غرب.بازهم درخیال خودخوش بودم که کم

کم متوجه شدم دارند سرم راازبالامی کشند وپاهایم راازپایین،ودست هایم راازدوطرف!..افسوس که این کشیدن هنوزهم ادامه دارد!…اکنون سرم باغ های

شمیران راهم ردکرده وداردبه نوک کوه می رسد،

وپاهایم به شوره زارهای حوض سلطان قم نزدیک شده است. روزگاری چه حس خوبی داشتم وقتی آدم

هابامهربانی روی پوستم راه می رفتندوزندگی می کردند،ازتنهایی درم می آوردند.هنوزهم گرچه بیشترشان بامن زیادمهربان نیستند،دوستشان دارم وخودم

رابه نوعی مادرآن هامی دانم.این موجودات گاهی نامهربان که سال هاست من تمام وجودم رادراختیارشان گذاشته ام،نه تنهابدنم را ازهرسوکشیده اند

وهمچنان دارندمی کشند،هیج فکرنمی کنندکه این کشیدن وکشیده شدن اندازه ای داردوممکن است این غول زبان بسته بندهای تنش ازهم بگسلد وپاره

شود.آن ها جزکشیدن شبانه روزی بدنم،مانندموریانه به تمام جانم افتاده اند.نقطه به نقطه پوستم رابه بهانه های گوناگون شکافته اند.به بهانه ساختن

راه،وبرای  لوله کشی های آب وگازوبرق وتلفن وهرچیزدیگری که خودشان لازم دارند.چندسال است که این حفاری ها ازپوستم گذشته وبه گوشت واستخوانم

رسیده. درعمق بدن کش آورده ام برای خود تونل ها وراهروهای چندطبقه ساخته اند،وروی بدنم راآنقدرازپل هاوماشین های آهنی خودسنگین کرده اند،که

برشی از کتاب تهران از طهران مجموعه داستانهایی از مردمان تهران اثر شهره قائم مقامی نشر ستاره جاوید

می ترسم همین روزها پشتم بشکند

وناخواسته آن هاراهم بیازارم.تاچندسال پیش،تامی توانستنددردل وهرگوشه دیگرازبدنم،کارخانه ای می ساختندکه

دودودمش ازبالای سرآزارم می داد ومواد دورریختنیشان ازروی پوست دروجودم فرومی رفت ومسمومم می کرد.اینک مدت زمانی است که کارخانه هاراازبدنم

جمع کرده اند وبرده اندبه اطراف.ولی دست وپاوسرم راهم آنقدرکشیده اند ودرازکرده اند،که بازبه آن ها رسیده ودارم ازاطراف مسموم وفاسدمی

شوم.ازسوی دیگرهرکه توانسته،باخروارها آهن وسنگ وسیمان برگردۀ من برج وآسمانخراش ساخته ومی سازد. آبی راکه سهم من بوده ومن باسخاوت

دراختیار آن هاقرارداده بودم،بی پروا حرام کرده اند.تاجایی که آب  تهران که زمانی به سالم بودن وگوارابودن شهرت داشت،دیگرناسالم است ومقدارش

کم.

همین که به پیرامون خودنگاه می کنم،

پرازغم می شوم،زیراهمه جاپرشده اززباله،آن هم بیشترازنوع تجزیه نشدنی.رنگم مدت هاست که ازدودوآلودگی

هواسیاه وچرکین شده.هیچکس نمی داندمن درچه برزخی گیرکرده ام وچه دردی رادارم تحمل می کنم،وچقدربه خودم فشارمی آورم تاازاین همه زخمی که

برمن می زنندوازدردآن تکانی به خود ندهم تاآب هم دردل کسی تکان نخورد،ودارم صبورانه ایستادگی می کنم.دراین سال هایی که ازعمرمن گذشته

است،ازهمان زمانی که تنها یک آبادی کوچک بودم درشمال شهرری وجنوب شمیران،تاامروزکه هردوجزیی ازمن شده اند،وروی هم به مامی گویند”تهران

بزرگ”آدم هادرهرگوشه وکنارمن ماجراوداستانی داشته اند که من شاهدبوده ام،وبه یاددارم.واینک من غولی هستم بایک سینه پرازخاطره آنهایی که

درآغوشم زیسته اندومی زیند،وشده ام تهرانِ پرحکایت.

برشی از کتاب تهران از طهران مجموعه داستانهایی از مردمان تهران اثر شهره قائم مقامی نشر ستاره جاوید

مشخصات کالا
وزن 250 گرم

کالاهای مرتبط

رفتن به بالای صفحه

آدرس

تهران خ امام خمینی بین خ رودکی و خوش کوچه رحیمی بن بست امیری پلاک۱۰واحد۳

تلفن دفتر:۶۶۳۶۷۶۶۳ ۰۲۱
تلفن همراه:  ۰۹۱۲۶۳۵۹۳۹۵
کد پستی:۱۳۴۶۸۷۳۳۹۱
ایمیل:setarejavid.pub@gmail.com

۰۲۱-۶۶۳۶۷۶۶۳
با ما در تماس باشید

انتشارات ستاره جاوید (ناشر تخصصی ادبیات) دارای مجوز شماره ۱۴۱۸۱ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.تمامی حقوق محفوظ است