او از شاگردان ابو حامد غزالی، احمد غزالی، برکه همدانی و شـیخ فتحه بود.
به گزارش رک نیوز:وی دورهای از حیات خود در خانقاه معتکف بوده و از طریق نگارش نامه به هدایت خلق و تربیت مریدان داخل و خارج خانقاه میپرداخته اسـت. عین القضات در سن سیوسه سالگی براثر توطئه و اتهاماتی، به دار آویخته شد. که دو مؤلفه حسد جاهلان زمان و یا جاهلان عالمنما و ترس و هراس وزیر ابوالقاسم درگزینی را بهعنوان عامل مرگ عین القضات بیان کردهاند.
عین القضات همدانی در كلام، حكمت، عرفان و ادب پارسی و عربی تبحر فراوان داشت.
بيشترين اندوخته علمی خويش را از طريق مطالعات شخصی و خصوصی گردآورد. رياضيات، علوم ادبی، فقه و حديث، كلام، فلسفه و تصوف از ديگر معارفی است كه در آثارش جلوهگر است. اين جوان پرشور آنچنان مراتب فضل، دانش و عرفان را پيمود .و یکشبه ره صدساله رفت كه تا ۲۱ سالگی يازده رساله و كتاب در فلسفه و عرفان نوشت. و همين آثار كافی بود كه آتش دشمنی حاسدان و متعصبان را عليه او مشتعل كند. وی در ۲۴ سالگی مشهورترين كتاب فلسفی خود يعنی «زبده الحقايق» را نوشت. و به چنان نام و آوازهای دست یافت كه بسياری از بزرگان و عده كثيری از عوام را شيفته و مريد خود ساخت. گرچه دكتر شفيعی كدكنی میگوید: «عين القضات پير بیمريد بود.»
عوامل قتل عين القضات
عین القضات همدانی روش حسین بن منصور حلاج را داشته و در گفتن آنچه میدانسته بیپروایی میکرده است ازاینرو، وی را به علت ادعای خدایی، متهم ساختـند. اما چون عزیزالدین مستوفی اصفهانی وزیر سلطان محمود بن محمد بن ملکشاه سلجوق به او ارادت داشت، به رفع اتهام وی کوشید.
هنگامی که وزیر سلطان براثر دسیسههای ابوالقاسم قوام الدین درگزینی به حبس افتاد. و در تکریت به قتل رسید. عین القضات همدانی نیز که در اثر دوستی عزیزالدین مستوفی با قوام الدین درگزینی مخالفت داشت، مورد مؤاخذه و غضب وزیر جدید واقع شد، بدین صورت که قوام الدین، مجلسی ترتیب داد و از جماعتی از عالمان قشری، حکم قتل عین القضات را گرفت. و سپس دستور داد تا او را به بغداد برده و در آنجا به زندان بیندازند.
عین القضات در بیان آنچه درست میپنداشته، بسیار بـیپروا بـوده است.
او صراحتاً به مریدان و مخاطبان خود و حتی کسانی که مستوفی دربار بودند توصیه میکند که ترک خدمت سلطان و حکومت کنند. عین القضات دستگیر و به زندان بغداد روانه شد و در سن ۳۳ سالگی در زندان، کتاب «شکوی الغرایب» را به زبان عربی نوشت که این کتاب ارزنده را دفاعیه عین القضات میشمارند. سرانجام عین القضات را به دستور ابوالقاسم درگزینی بهسرعت از بغداد به همدان بازگردانده شد. و شب هفتم جمادی الاخر سال ۵۲۵ ه.ق (۵۰۹ خورشیدی) در مدرسهای که در آن به تربیت و ارشاد مریدان و وعظ میپرداخت، دار زدند.
قاضی را در پاسی از شب گذشته به دار آویختند تا شهر در خواب باشد و کسی از اجرای حکم آگاهی نداشته باشد.
بیشک این اقدام جلوگیری از خشم مردمی بود که دنبالهروی دیدگاههای اجتماعی، سیاسی قاضی همدان بودند. به قول هفتاقلیم عینالقضات در سن سیوسه سالگی در مدرسهای که در همدان در آن به تربیت و ارشاد مریدان و وعظ میپرداخت، به دار کشیده شد. به گفته برخی منابع شاید شمع آجینش کرده باشند. فردای آن شب بدن بیجان او را از دار پایین آوردند، پوست بدنش را کندند و سپس جسدش در بوریایی آلوده به نفت پیچیده، سوزانیدند و خاکسترش را به باد دادند.