برشی از کتاب چکاوک صبور شاعر غلامرضا ابراهیمی(رضای بیرجندی)نشر ستاره جاوید
مقدمه
شعر موهبتی است خدایی و گلی ست عطرآگین که از سبوی سرشار عشق برصفحه ی پاک دل شاعر چکیده و او با سخاوت بی پایانِ خویش آن را برای
مردم به ارمغان می آورد.شعر خود به سراغم می آید و پنجره دل را می گشاید و در خلوت تنهائی ام مرا به دنیای زیبائی ها دعوت می کند.
کتابی که درپیش روی شماست ازاشعارچهارمین دفترشعرم به نام “جوانه های آرزو ” گزینش و انتخاب شده است.
یکی از ویژگی های این مجموعه این است که اکثر غزل ها با زبان گل و بلبل و چشمه و رود و دریا و خورشید و…… سروده شده است، شاید بتوان گفت که
در نوع خودش کم نظیر است. این مجموعه تقدیم می گردد به شماکه دقایقی از عمر خویش را درمطالعه این اثر سپری می کنید.
غلامرضا ابراهیمی
پروانه ی دل
امشب دلم پراست ای نازنین نگار
از دستِ غصه و غم های بیشمار
در کوچه های شهر فریاد می زند
مردی شبیه من با یادِ روی یار
پروانه ی دلم هی پرسه می زند
در جستجوی گل، اطراف جویبار
ای ابر چشم من در امتداد شب
آرام و بی صدا با یاد او ببار
خورشید چشم تو تابیده بر دلم
آلاله می شوم در دشت انتظار
برشی از کتاب چکاوک صبور شاعر غلامرضا ابراهیمی(رضای بیرجندی)نشر ستاره جاوید
قاصدک گمشده
ابر پراز رحمت و بارانیم
چشمه ی جوشنده و پنهانیم
باد بهاری به کجا می روی؟
سمت خراسان به غزلخوانیم
بادِ دل انگیز کمی صبر کن
مانده در این خانه و زندانیم
همسفر عشق مرا هم ببر
خسته از این شهرِ پریشانیم
قاصدک گمشده در کوچه ها
شاعر آزادِ خراسانیم
ساحلِ سنگی
عاشقِ دلخسته پریشان نبود
این همه رنجور و غزلخوان نبود
قسمتِ دریای دلِ عشقِ من
ساحلِ سنگی بیابان نبود
برگِ هراسان شده ای میسرود
قسمتِ پائیز،زمستان نبود
عقل به من گفت از او دل بِکَن
دست کشیدن ز تو آسان نبود
ناز نگاهت به دلِ من نشست
مهر تو ای دلبر و جانان نبود؟
برشی از کتاب چکاوک صبور شاعر غلامرضا ابراهیمی(رضای بیرجندی)نشر ستاره جاوید