هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگر است
لیک عشق بیزبان روشنتر است
چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
به گزارش رک نیوز:عشق منشاء تحولات بشری است و انواع مختلفی دارد. عشق افلاطونی یکی از انواع عشق است که افلاطون فیلسوف یونانی آن را در کتابش تحت عنوان «ضیافت» شرح داده است. عشق افلاطونی در تقابل با عشق رمانتیک است. عشق رمانتیک نوعی از روابط عاطفی میان آدمیان است که منشاء آن احساسات و طلب وصل است.
عشق عرفانی، نوعی توصیفناپذیر از عشق است که در احوال درونی آدمی تاثیر زیادی دارد. در کلام عرفا این نوع از عشق، مانند خورشید سوزاننده است. در عین حال تجربه عشق عرفانی تجربه شخصی است. عرفا این صورت از عشق رازآلود را قابل وصف نمیدانند. عطار نیشابوری درباره عشق عرفانی میگوید:
خاصیت عشقی که برون از دو جهان است
آن است که هر چیز که گویند نه آن است
عشق درهمه انواع آن فوق تعینات و راز هستی است. عرفا آن را منشاء حرکت در هستی میدانند و مهمترین عنصر حیاتی معرفی میکنند. مولوی میفرماید:
دور گردونها زموج عشق دان
گر نبودی عشق بفسردی جهان
در شعر فارسی، عشق موجب حیات کائنات و امری مقدس است. انواع عشق هم در شعر فارسی به بیان آمده، همانطور که در ادبیات یونان قصهها و افسانههای عاشقانه حول دو عنصر اصلی (اروس و آگاپه) بیان شده است. در ادبیات یونانی، اروس عشق به یک فرد و آگاپه عشق به کل آدمیان بوده است. اما صورتبندی کلی آن در ادبیات کلاسیک فارسی به دو قسم است: عشق حقیقی و عشق مجازی.
تعاریف انواع عشق در فرهنگ های مختلف یکسان نیست، ولی مشابهتهای زیادی بین آنها وجود دارد. عشق به معنای عام آن:«دلدادگی، دوستداشتن فرد و یا دوستداشتن چیزی» مهمترین رکن شعر و ادبیات عالم است.
دیدگاه اندیشمندان ایرانی پیرامون جایگاه عشق در شعر فارسی، تفکر شاعران ایرانی و انواع عشق را معرفی میکند. در اینکه هر کدام از شاعران بزرگ، جنبههای مختلفی از عشق را به نظم کشیدهاند، حرفی نیست. در این جستار، به معرفی مختصر دیدگاههای متفاوتی میپردازیم که نویسندگان سرشناس در سالیان اخیر مطرح کردهاند. گفتار ادبی آنها ما را با جهات متنوع عاشقانههای ایرانی در اشعار فارسی آشنا میکند.